خاطرات یک دیوانه
خاطرات و حرفهای یک دیوانه ی دیوانه

 
تاريخ : جمعه ۱۴۰۴/۰۸/۰۹

سال ۸۷ فوق لیسانسم رو گرفتم و دنبال کار

میگشتم.به پیشنهاد رفیقم سال ۸۸ رفتیم یه

مغازه اجاره کردیم و تا سال ۹۱ اونجا بودیم.یه ۹

ماهی بیکار بودم تا آخرای سال ۹۱ این مغازه فعلی

رو گرفتم و امروز آخرین روزش بود.۱۳ سال تو

این مغازه زندگی کردم و امروز برای آخرین روز

گالری شنل چراغش روشن بود.مغازه رو اجاره

دادم و امروز رفتم‌ جمعش کردم و فردا باید

تحویل بدم.۱۳ سال عمر کمی نیست ۲ بار دکورشو

عوض کردم و زندگیم با همین مغازه تامین میشد

حالا دیگه نیست و باید برم سراغ کار جدیدم.

یادش بخیر بهمن ۹۱ که مغازه رو راه انداختم و

به امروز ختم شد.امیدوارم تو کار جدیدم موفق

باشم.



ارسال توسط رابین

اسلایدر

دانلود فیلم